در تاریخ سیاسی و مذهبی آستان قدس رضوی، یکی از مهمترین درجات ابراز ارادت و احترام به حرم و بارگاه مطهر امام رضا(ع) مراسم «خاکساری» است. خاکساری در اذهان و افکار عموم مردم، به معنای کوچک کردن خود با نهایت ادب، تواضع و فروتنی در برابر شخصیتی برجسته و قابل احترام به ویژه در برابر مقام و ساحت مقدس و عظیم الشأن حضرات معصومین(ع) تعبیر میشود. اهمیت و جایگاه مراسم خاکساری از آن جهت است که این موضوع، اقشار گوناگون مردم از عالیترین تا پایینترین طبقات مختلف جامعه را شامل میشود. زائران و مجاوران حرم منور امام هشتم(ع) از هر قشر و طبقه و بدون هیچ واسطهای، خواستههای خود، اقوام، خویشاوندان و... را به امام رئوف(ع) ارائه داده و احساس بسیار خاصی در فضای معنوی حرم مطهر در دل و روح و روانشان به وجود میآید.
در همین ارتباط مهدی حسامی، کارشناس عکس در مدیریت امور اسناد و مطبوعات آستان قدس رضوی معتقد است در منابع تاریخی شامل کتابهای تاریخی، اسناد مکتوب، سفرنامهها و اسناد تصویری به وضوح به این مسئله اشاره شده و مدارک و شواهد ارزشمندی از این مراسم در مرکز اسناد آستان قدس رضوی موجود است.
در ادامه بخشهایی از سخنان وی در گفتوگو با خبرنگار قدس را میخوانید.
احرام طواف زیارت توسط «شاه عباس صفوی»
در قرنهای گذشته همه کسانی که به قصد زیارت، تجارت، حکمرانی و... وارد شهر مشهد شدهاند، به محض ورود به این شهر، راهی حرم منور امام رضا(ع) شده و مراسم خاکساری خود را با نهایت احترام و تواضع انجام داده و توفیق در انجام امور خود را از امام رضا(ع) طلب کردهاند. گروهی از افراد نیز بنا به قداست این مکان، با لباس احرام پا گذاشته و خدمت به زائران و مجاوران حرم مطهر امام هشتم(ع) را با افتخار انجام دادهاند. در همین زمینه میتوان به ورود شاه عباس صفوی به مشهد به این شرح اشاره کرد: «... بالاخره شاهعباس که به نزدیک مشهد رسیده بود، روز ۲۵ ذیالحجه سال۱۰۰۶ قمری با استقبال فرهادخان در محل توس (شهر تابران توس) روبهرو شد و از همان جا، اِحرام طواف مرقد امام(ع) را بست و روز ۲۸ ذی الحجه به مشهد رسید (سیدی، ۱۳۷۸، ص۱۶۰)».
«... در این سفر شاه به زیارت حرم رضوی و خدمتگزاری آن میپرداخت و همواره به خدمات خادم باشیگری که در آن روضه مقدس به وی اختصاص داشت، مشغولی مینمود. (همان، ص۱۶۳)...».
همچنین مراسم خاکساری شیبکخان ازبک در سال ۹۱۵ قمری هنگام ورود به حرم مطهر امام رضا(ع) به شرح ذیل توصیف شده است: «... پیش از ورود خان به حرم، نقارهچیان در همان محل نقارهزنی معهود مستقر شدهاند اما خان برای اظهار خاکساری فرموده نقارهچیان ننوازند تا نفیرنوازی به فقیرنوازی بدل شود. او در راه مشهد، غزلی ترکی هم در خاکساری و ارادت به حضرت امام سروده بوده که در حرم قرائت شده و چون قاری به این بیت رسیده گریه و نفیر خلق برآمده است: سلطان سین و مین بیر گدا خدمتند نکی قلیسام ادا لطف ایله گیل ای پادشاه قیل تربیت بیباک ارا (همان، ص ۹۷)...».
خارج کردن «جیقه مُکلّل» به رسم خاکساری حرم مطهر
شاهان و رجال سیاسی دوره قاجار نیز هر یک خاکساری خود به حرم مطهر امام رضا(ع) را به نحو کامل و شایسته انجام دادهاند که در منابع معتبر تاریخی به آن اشاره شده است. (سازمان کتابخانههای آستان قدس، عکس شماره۷۶۴۲).
در برخی از منابع و اسناد موجود درباره خاکساری حرم مطهر امام رضا(ع) توسط شاهان قاجار این گونه اشاره شده است: «... آغامحمد خان همانند ملوک پیشین از دروازه شهر (بالا خیابان) تا حرم را پیاده پیمود. پس از آن هم در طی مدت بیست و سه روزی که در مشهد بود، مکرراً به زیارت حرم رضوی میشتافت. حتی به شیوه خدام، خدمت آن امام ذوی الاحترام همی کرد. (همان، ص۲۸۲) ...».
همچنین در مورد عرض ارادت فتحعلیشاه قاجار به آستان مبارک رضوی آمده است: «... فتحعلی شاه در ذیالحجه سال ۱۲۳۳ قمری از دروازه بالا خیابان پیاده وارد شهر شد و به زیارت حرم رضوی شتافت (همان، ص ۲۹۵) ...».
ناصرالدین شاه قاجار نیز برای تشرف به بارگاه مطهر امام هشتم(ع) نهایت ادب و ارادت را به جای میآورد. علینقی خان، حکیم الممالک، مراسم خاکساری ناصرالدین شاه به حرم مطهر امام رضا(ع) را این گونه توصیف و شرح داده است: «... در خارج بست، جناب میرزای ناظر و تمام عمال و اعیان و خدام حضرت رضوی با علمها و بیرقهای زرنگار سرکار فیض آثار، شاهنشاه را استقبال کرده در کمال آراستگی رسم خدمت و ادب و دعاگویی به جای آوردند. شاهنشاه نیز در نهایت تعظیم و توقیر از اسب فرود آمده و علمهای مبارک را بوسیده و با صاحب منصبان دربار حضرت، یکان یکان اظهار ملاطفت و مهربانی کرده وارد صحن مبارک شدند» (حکیم الممالک، ۱۳۵۶، ص۱۶۹) ...».
در ادامه این توصیف و تشریح آمده است: «... محض خلوص نیت و پاسشان و مرتبت حضرت امام علیه السلام، در اول ورود به صحن متبرکه، جیقه مکلل به الماس که از اساس سلطنت است از تارک مبارک برداشته به رسم پیشکش در آستان حضرت خلافت، تقدیم فرمودند و اکنون همان جیقه به ضریح مطهر منصوبست و خود با کلاه ساده چون سایر زائرین در نهایت ادب و حرمت و کمال خضوع و خشوع از صحن شریفه گذشته داخل روضه منور شدند» (همان، ص۱۷۹) و سازمان کتابخانههای آستان قدس شماره ۷۸۱۸) ...».
چشم و دل به دو آفتاب روشن شد
شوق زیارت و خاکساری حرم مطهر امام رضا(ع) به حدی بوده که افراد به محض رؤیت گنبد طلای حرم امام هشتم(ع) سر از پا نشناخته و با تمام وجود به توصیف و شرح آن پرداخته و خستگی ناشی از سفر در وجود آنها از بین رفته و محو شده است. در یکی از این توصیفات و نوشتهها این گونه آمده است: «... بالاخره بعد از آنکه دوازده روز از موقع خارج شدن از هرات سپری شد، از دیدن گنبد طلایی که بالای مسجد و مرقد امام رضا(ع) برافراشته شده و تشعشع خیرهکننده آن فهمیدم که به مشهد یعنی آن شهری که مدتها بود آرزوی دیدارش را داشتم، نزدیک شدهام. بدون اینکه بخواهم خطراتی که متوجه این گونه اقدامات است اغراقآمیز جلوه دهم اقرار میکنم از این لحظه یک نوع تجدید حیات در خود احساس نمودم زیرا هنوز وارد دروازه شهر نشده بودم که ترکمنها و صحرا و تباد همه یکسره از خاطرم محو گردید (سفرنامه وامبری، ۱۳۳۷، ص۳۷۱) ...».
محمدحسن خان اعتماد السلطنه (صنیع الدوله) نیز به محض رؤیت گنبد طلایی حرم امام رضا(ع) وصف بسیار دلانگیزی از خود بروز داده و سجده شکر به جا آورده که پس از 17سال زیارت این مکان مقدس نصیب او شده است. در این توصیف این گونه آمده است: «... چهارشنبه ۱۱ شوال ۱۳۰۰ قمری چهار ساعت به دسته مانده نصف شب بود که از چمن قهقهه حرکت شد، رو به طرف شهر مشهد. اول طلوع آفتاب چشم ظاهر و دیده باطن یعنی چشم و دل به دو آفتاب روشن شد. هم گنبد مطهر مقدس پدیدار شد و هم مربی عالم که بوسه به آستان امام هشتم در اول طلیعه به واسطه اشعه خود میزد دیده شد. آفتاب مربی عالم را بیاعتنا و از عقب انداخته از اسب پایین جسته زمین را در مقابل شمس الشموس بوسه دادم. صورت به خاک مالیده و شکر کردم که الحمدلله بعد از 17سال باز زیارت آستان مقدس نصیب شد. بعد سوار شده به طرف شهر آمدیم. حمام رفتم. به زیارت آستان مبارک نائل شدم. در مرقد میرزا حسین خان سپهسالار سوره الرحمن خواندم. از آنجا منزل آمدم. عصر در خانه خدمت شاه رسیدم. شب حرم مطهر مشرف میشوم (اعتماد السلطنه، ۱۳۴۵، ص۲۷۷) ...».
بنا به روایت منابع و اسناد تاریخی، زیارت و خاکساری حرم مطهر امام رضا(ع) حد و مرز مشخص و معینی برای خود قائل نبوده و گروهها، قبایل و افراد گوناگون از مسافتهای دور و نزدیک و با تحمل سختی و مشقت فراوان به پابوسی امام رضا(ع) نائل میشدند.
نظر شما